مأموریت ائمه معصومین (علیهم السلام)

مأموریت ائمه معصومین (علیهم السلام)

نگاهی خلاصه به مأموریتهای ائمه اطهار (علیهم السلام)
مأموریت ائمه معصومین (علیهم السلام)

مأموریت ائمه معصومین (علیهم السلام)

نگاهی خلاصه به مأموریتهای ائمه اطهار (علیهم السلام)

خلاصه مأموریت الهی امام موسی کاظم(ع) باب الحوائج

امام موسی‌ کاظم (ع)

   

 آغاز امامت امام موسی‌بن‌جعفر (ع) در شوال 148هجری از سویی همزمان گردیده است با پایان دوران طلایی امامت (95-148ه.ق) که طی آن دوره، امام صادق(ع) و پیش از ایشان امام باقر(ع) توانستند با استفاده از خلأ قدرت پدید آمده از فرود امویان و فراز عباسیان به تبیین باورهای اسلامی و نیز پی‌ریزی مکتب فقهی شیعی بپردازند


از سوی دیگر امامت ایشان مقارن شده است با دوره اقتدار بی‌چون و چرای عباسیان که در خلافت کسانی چون منصور دوانقی (136-158ه.ق مهدی 158-169ه.ق) و هارون (170-193ه.ق) تجلی یافته است. از این‌رو امام خود را در تنگنای حفظ مدرسه پدر می‌دید که روزگاری در آن 4هزار دانشمند به مباحثه و تالیف و ارشاد مشغول بودند، مدرسه‌ای که اینک نه تنها از سوی عباسیان، که به دست اسماعیلیان نیز مورد تهدید بود. در این میان، اما امام توانست با پدیدآوردن و نیز احیاء سازمان وکلاء و نیز نفوذ در دستگاه خلافت عباسی، امری که تا آن زمان از سوی امامان سابقه نداشت، به ادامه حیات فرهنگی و نیز سیاسی شیعه کمک کند. شهادت امام در 25رجب سال 183ه.ق که این جستار نیز به مناسبت آن سامان یافته، حاصل این‌گونه فداکاری‌های ایشان در یکی از سخت‌ترین دورا‌ن‌های امامت است.
10
سال آغازین امامت امام کاظم(ع) با خلافت منصور در یک زمان روی داده است. منصور همان خلیفه‌ای است که چون از رحلت امام صادق(ع) آگاهی یافت، به محمدبن‌سلیمان، فرماندار مدینه نوشت:«اگر جعفر بن محمد(ص) شخصی را جانشین خود قرارداده است، او را احضار کن و گردنش را بزننیز منصور همان خلیفه‌ای است که برای تثبیت قدرت عباسیان، حاضر بود تا به هر اقدامی از جمله قتل نزدیک‌ترین یاران خود و کسانی چون ابومسلم؛ که در به قدرت رسانیدن عباسیان نقش غیرقابل انکاری داشتند، دست زند. چنانکه چندان اعتقادی به ایدئولوژی عربی و به کار گرفتن نیروهای عرب که در زمان امویان رسمی معمول بود نیز نداشت. بنا نمودن بغداد که در واقع تقلیدی بود از معماری ایرانیان و به دست مهندسان ایرانی در سال 145ه.ق و به سان تیسفون پایتخت زمستانی ساسانیان ساخته شد، نشانی است از همین ناباوری منصور به قدرت اعراب. نمونه دیگر این رویه را باید در به قدرت رسانیدن خاندان برمکیان دانست که ماموریت داشتند تا دیوان سالاری منصور را براساس دیوان سالاری ساسانیان احیا کنند.امام در این دوره برخلاف احضار‌ها و زندان‌ها و رنج و زحمت‌های فراوان و انتقال از زندانی به زندان دیگر از فعالیت علمی دست نکشید و همواره با شاگردان پدر به گونه‌ای سری در ارتباط بود و در عین حال خود نیز به تربیت شاگردان جدید همت می‌گماشت. شیخ بزرگوار محمدبن حسین طوسی(م.460ه) در رجال خویش تعداد شاگردان آن امام بزرگوار را 274 تن برشمرده است. برخی از این شاگردان به چنان مرتبه والایی از علم و دانش دست یافتند که در میان شیعیان به‌عنوان «اصحاب اجماع» یعنی آنانی که هرچه از امام روایت کنند، قابل‌قبول است، مشهور شدند.یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی‌عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب و احمد بن محمد بن ابی‌نصر، از جمله ایشانند و نیز علی بن یقطین و حسن بن علی بن فضال که هرچند به درجه اصحاب اجماع نمی‌رسند اما از یاران مشهور امام به‌شمار می‌روند. به‌خصوص علی بن یقطین که از جمله ایرانیانی بود که به کوفه آمده بود و از موالی قبیله شیعی اسد به حساب می‌آمد. او مدت‌های طولانی از شاگردان امام کاظم بود و سپس به ارشاد امام به دستگاه هارون راه یافت. از جمله آثار او کتاب المسائل است که نوشته در فقه است.امام کاظم(ع) بارها او را دعا کردند و شهادت دادند که او از اهل بهشت است. (رجال کشی، ص 490) 11 سال میانی امامت ایشان اما در معاصرت با خلافت مهدی گذشته است. مهدی برخلاف پدر که مردی با صلابت و خشک بود، خلیفه‌ای عیاش و خوشگذران به شمار می‌رفت. یکی از برخوردهای امام و مهدی عباسی از قضا درباره همین بی‌بند و باری و شراب‌خواری است. کلینی در فروع کافی، ج 6، ص 406، نقل می‌کند: «در یکی از سال‌ها مهدی وارد مدینه شد و پس از زیارت قبر پیامبر(ص) با امام کاظم(ع) ملاقات کرد و برای آنکه به گمان خود از نظر علمی آن حضرت را آزمایش کند! بحث حرمت «خمر» (شراب) در قرآن را پیش کشید و پرسید: آیا شراب در قرآن‌مجید حرام شده است؟ آنگاه اضافه کرد: مردم اغلب می‌دانند از شراب‌خواری در قرآن‌کریم نهی شده است ولی آیا معنای این نهی کردن حرام بودن است! امام پاسخ گفتند: بلی، حرمت شراب، صراحتاً در قرآن‌کریم بیان شده است. مهدی با تعجب خاصی پرسید: در کجای قرآن؟! امام پاسخ گفتند: «آنجا که خداوند خطاب به پیامبر می‌فرماید: «بگو: پروردگار من، تنها کارهای زشت، چه آشکار و چه پنهان و نیز گناه (= اثم) و ستم به ناحق را حرام کرده است.» «قل انما حرم ربی‌الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم والبغی بغیر الحق» [اعراف / 33] آنگاه امام پس از توضیح مفردات آیه به کلمه «اثم» اشاره نمودند و از یکی از مصادیق اثم یعنی شراب نام بردند. در اینجا امام به آیه دیگری استناد کردند که شراب را از مصادیق اثم معرفی کرده است: «از تو از شراب و قمار می‌پرسند، بگو در آن «اثم کبیر» (گناهی بزرگ) و سودهایی برای مردم است و گناهش از سودش بزرگتر است.» [بقره / 219] بنابراین شراب صراحتاً در قرآن‌کریم حرام اعلام شده است.» مهدی که سخت تحت‌تأثیر استدلال امام قرار گرفته بود بی‌اختیار رو کرد به علی بن یقطین که حضور داشت و گفت: به خدا این فتوا، فتوای هاشمی است. [خود مهدی از هاشمیان بود و با این جمله می‌خواست تا عظمت خاندان هاشمی را که خود نیز از ایشان بود ثابت کند.] علی بن یقطین گفت: شکر خدا را که این علم را در خاندان پیامبر(ص) قرار داد.مهدی که از این پاسخ ناراحت شده بود، درحالی‌که خشم خود را به‌سختی فرو‌می‌خورد گفت: «راست می‌گویی ای رافضی»پس از مرگ مشکوک مهدی، فرزندش هادی به خلافت رسید. خلافت او گرچه بیش از یک‌سال یعنی تا سال 170هـ به‌طول نیانجامید اما برای شیعیان، سالی غمبار و حزن‌انگیز بود. در این سال فاجعه خونین فخ روی داد. و حسین، صاحب فخ، یکی از نوادگان امام‌حسن مجتبی(ع) به‌همراه یارانش که به ظلم و ستم عباسیان معترض بود به خاک و خون کشیده شدند. امام گرچه از این حادثه کاملاً برکنار بود و از تایید آن به‌جهت عواقب بسیار خطرناکی که در پی داشت خودداری می‌کرد، ولی بنا به نقل کلینی این‌گونه حسین را خطاب کرده است: «گرچه تو شهید خواهی شد، ولی باز در جهاد و پیکار کوشا باش، این گروه مردمی پلید و بدکارند که اظهار ایمان می‌کنند، ولی در باطن، ایمان و اعتقادی ندارند، من در این راه اجر و پاداش شما را از خدای بزرگ می‌خواهم.» (اصول کافی، ج 1، ص 366) پس از هادی، هارون به خلافت رسید، دوران هارون را باید مقتدرانه‌ترین دوران سرتاسر خلافت اسلامی به‌شمار آورد، هم به جهت گسترش علم و دانش و هم به جهت توسعه اقتصادی و سیاسی و نیز جهان‌گشایی مسلمانان. در‌عین حال این دوره برای آل البیت از سخت‌ترین دوره‌ها بود. زندان‌های طولانی‌مدت امام که دست آخر به شهادت ایشان انجامید محصول این دوره‌ است. ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبیین» ص 335 می‌نویسد: «هارون چندی امام را در زندان بصره نگاه داشت تا آنگاه که عیسی‌بن جعفربن منصور از دست امام خسته شد و به هارون نوشت: «حتی من موقعی که او مشغول دعا است گوش دادم ببینم، آیا علیه تو نفرین می‌کند، دیدم تنها برای خودش و دیگران از خداوند طلب رحمت و بخشش می‌کندآنگاه هارون امام را تحویل فضل‌بن ربیع داد. از او خواستند تا امام را به شهادت برساند، ولی او خودداری کرد. مطابق نقل مورخان او حرمت امام را نگاه می‌داشت. آنگاه امام را به زندان بغداد فرستادند که زیر نظر سندی بن شاهک اداره می‌شد. در این هنگام هارون به یحیی‌بن خالد برمکی که از وزرای او بود دستور قتل امام را صادر کرد که او نیز آن را به واسطه سندی‌بن شاهک انجام داد.» کشی نیز در روایتی که در رجال خود نقل کرده است و سند آن به امام رضا علیه‌السلام می‌رسد، همین روایت را مورد تأکید قرار می‌دهد.
(
رجال‌کشی، ص 503) از این رو آن بزرگوار در 25 رجب سال 183 هـ. ق به شهادت رسیدند. ابن حجر هیثمی، دانشمند و محدث مشهور اهل سنت درباره ایشان چنین نگاشته است: «موسی کاظم، وارث علوم و دانش‌های پدر و دارای فضل و کمال بود. وی در پرتو عفو و گذشت و بردباری بی‌نظیری که در رفتار با مردم نادان از خود نشان می‌داد، کاظم لقب یافت. در زمان او هیچ‌کس در معارف الهی و دانش و بخشش به پای او نمی‌رسید.» (الصواعق المعرفه، ص 203

  

 

 

معجزات و کرامات امام موسی کاظم علیه السلام

 

اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان  

" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم."

مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید:سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:

گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!"

فرمود: " ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟"

 گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟"

 گفتم:" دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود"

 امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابت‌قدم بدار. "

سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم."

ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست.

سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا می‌روم. "

من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون

از دروازه های علم رسول الله است که به روی حضرت امیرالمؤمنین گشودند و سپس آن علم الهی از هر امام به امام بعدی منتقل شده است

 ابویوسف و محمد بن حسن که دو نفر از اصحاب ابوحنیفه بودند، در زندان سندی بن شاهک به ملاقات امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رفتند. در بین راه با هم می گفتند: ما چیزی از موسی بن جعفر کم نمی آوریم. یا مساوی او هستیم، یا مشابه او. وقتی به خدمت حضرت رسیدند و مقداری نشستند، یکی از مأمورین زندان وارد شد و گفت: نوبت کاری من تمام شده و از خدمت شما می روم. اگر بیرون زندان کاری دارید بفرمائید، تا مرتبه دیگر که نوبت خدمت من می شود و مجدداً باز خواهم گشت، نتیجه اش را تقدیم کنم.

 

امام کاظم علیه السلام و خبر از مرگ زندانبان

حضرت فرمودند: کاری ندارم. وقتی آن مرد رفت، حضرت به ابو یوسف رو کرد و فرمود: عجیب است، او امشب می میرد. آن وقت به من میگوید اگر کاری داری بگو انجام دهم. ابویوسف و محمد بن حسن بهتزده پس از خداحافظی از زندان بیرون آمدند، در حالی که به یکدیگر می گفتند: ما آمده بودیم بحث حلال و حرام کنیم. او از امور غیبی خبر داد. زمان مرگ امری است نهانی. از کجا می دانست؟!

سپس فردی را مأموریت دادند تا آن مأمور زندان را تا فردا تعقیب کند و آنها را از وضع او مطّلع نماید. آن مرد نیز وی را زیر نظر گرفت و شب را در مسجد محله که نزدیک خانه آن مأمور بود، خوابید. صبحگاهان دید فریاد عزا بلند است و مردم به داخل خانه وی آمد و شد میکنند. پرسید: چه خبر است؟ گفتند: فلانی دیشب از دنیا رفت. این مرد پیش ابو یوسف و محمد بن حسن آمد خبر مرگ آن مأمور را آورد. مجدداً این دو به ملاقات حضرت آمدند و گفتند: " معلوم شد شما به حلال و حرام دین خدا آگاهید. ولی زمان مرگ او را که از اسرار غیبی الهی است از کجا دانستید؟ حضرت فرمود: از دروازه های علم رسول الله است که به روی حضرت امیرالمؤمنین گشودند و سپس آن علم الهی از هر امام به امام بعدی منتقل شده است. "

  

امام کاظم علیه السلام و زنده ساختن گاو مرده علی بن مغیره گوید:

همراه امام موسی کاظم علیه السلام در منی می‌رفتیم که با زنی روبه‌رو شدیم که که فرزندان کوچکش به دورش حلقه زده بودند و همگی سخت می‌گریستند.

امام فرمود:" چرا گریه می‌کنید؟"

زن که امام را نمی شناخت گفت:" تنها سرمایه من و این فرزندان یتیمم گاوی بود که از شیرش زندگی را می‌گذراندیم. اینک گاو مُرده و ما درمانده شده‌ایم."

 امام فرمود:" آیا دوست داری آن گاو را زنده سازم؟"

گفت:"آری، آری!"

 امام به گوشه ای رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان گرفت و دعا نمود. آنگاه کنار گاو مرده آمد و ضربه ای به پهلوی گاو زد. ناگهان گاو زنده شد و از جا بلند شد.

زن با دیدن این صحنه فریاد زد:" بیایید که قسم به خدای کعبه، او عیسی بن مریم است! "

مردم ازدحام کردند و به تماشای گاو و سخنان زن مشغول شدند و امام خود را در بین مردم گم نمود و به راه خود ادامه داد

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 55، از بصائر الدرجات

امام کسی است که سخن هیچ فردی بر او پوشیده نیست. او کلام هر شخص و هر موجود زنده ای را می فهمد. امام با این نشانه‌ها شناخته می‌شود و اگر اینها را نداشته باشد، امام نیست

 

امام کاظم علیه السلام و سخن گفتن به زبان فارسی

ابوبصیر از امام موسی بن جعفر علیه السلام پرسید:"امام با چه نشانه‌هایی شناخته می‌شود؟

"

فرمود:"امام راستین صفاتی دارد که اولین و مهم‌ترین آن این است که امام قبلی معرفی‌اش کرده باشد. همان گونه که رسول خدا علی بن ابیطالب علیه السلام را معرفی کرد، هر امامی نیز باید امام پس از خود را معرفی نماید. نشانه‌ی دیگر آن است که هر چه از او می‌پرسند، جواب بدهد و از هیچ چیز بی‌خبر نباشد. نشانه‌ی دیگر اینکه هرگز در دفاع از حق سکوت نکند، از حوادث آینده خبر بدهد و به همه‌ی زبان‌ها سخن بگوید."

سپس فرمود:"هم اکنون نشانه‌ای به تو می‌نمایم که قلبت مطمئن شود."

در همین حال مردی خراسانی وارد شد و شروع کرد به عربی سخن گفتن، اما امام پاسخش را به فارسی داد. مرد خراسانی گفت:" من خیال می‌کردم فارسی متوجه نمی‌شوید."

امام فرمود:"سبحان الله! اگر نتوانم جوابت را به زبان خودت بدهم، پس چه فضیلتی بر تو دارم؟" سپس فرمود:"امام کسی است که سخن هیچ فردی بر او پوشیده نیست. او کلام هر شخص و هر موجود زنده ای را می فهمد. امام با این نشانه‌ها شناخته می‌شود و اگر اینها را نداشته باشد، امام نیست."

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 47 از قرب الاسناد

.

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 64 از خرائج

 

نظرات 1 + ارسال نظر
یاس کبود دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:46 ق.ظ http://www.beytozzahra.blogfa.com

سلام مبلاگ ریبا و بامعنایی داری خوشحال می شوم به وب من هم سری بزنی

سلام خوبی شما نظر لطف شماست وبلاگ شما بی انتها جالب و با معناست خیلی خیلی خوشحال میشم که در تبادل اطلاعات همکاری داشته باشیم.
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد